دختر از معشوقش پرسيد:

اگه يه روزي  نبودم ،

اونوقت

تو دختر ديگه اي رو دوس داري؟؟

پسر: معلومه.

دختر: يعني تو منو دوس نداري؟

پسر : چرا دوست دارم

دختر: خب پس چرا بايد دختر ديگه اي و دوس داشته باشي؟

پسر : نمي دونم

دختر: يعني پتو حاضري غير ازمن...

پسر : آره شك نكن

دختر: خيليـــــــــــــــــ    بــــــــــــــــدي

پسر همونطور كه دست دختركو گرفت گفت:

ديوونه من فقط تو رو تو اين دنيا دوس دارم

اون دختري هم كه گفتم بعد تو دوس دارم

دختـــــــــــــــــرمونه...

توی کلاس درس تمام حواسم به دختری بود که کنار دستم نشسته بود .

او من را داداشی صدا میزد. من نمیخواستم داداشش باشم .

میخواستم عشقش مال من باشه ولی اون توجه نمیکرد.

یک روز که با دوستاش دعواش شده بود اومد پیش من

و گفت: داداشی و زد زیر گریه...

من نمیخواستم داداشش باشم ... میخواستم عشقش مال من باشه

ولی اون توجه نمیکرد...

جشن پایان تحصیلی اش بود من رو دعوت کرد .

او خوشحال بود و من از خوش حالی او خوش حال بودم.

توی کلیسا روبروی من دختری نشسته بود که زمانی عشقش مال من بود.

خودم دیدم که گفت:بله . بعد اومد کنارم و طوری اشک تو چشماش حلقه زده بود گفت:

داداشی... من نمیخواستم داداشش باشم .میخواستم عشقش مال من باشه

ولی اون توجه نمیکرد...........................................................

الان روبروی من قبر کسی است که زمانی عشقش مال من بود...

داشتم گریه میکردم که یکی از دوستاش دفتری به من داد

داخل دفتر نوشته شده بود:

(( من نمیخواستم تو داداشی من باشی ...

 میخواستم عشقت مال من باشه

ولی تو توجه نمیکردی

لحظه ی قشنگیه :

وقتی که اعصابت خورده

ولی عشقت میاد ی رو آروم می گیره... 

و فشارش می ده، میبوسه….

و تو اینقدر آروم می شی

که اگه صد سال بقیه می نشستند

و باهات حرف می زدن آرامش نمی گرفتی… !!!

سلام دوستای عزیز

ببخشید که نه نظراتونو تاییدمیکنم ونه پست جدیدمیزارم

چون نتم قطع شده،دیگه ببخشید دیگه

امروزم باگوشیم دارم پست بزارم

خیلیم سخته،خلاصه اومدم  شادی هامو

باهاتون تقسیم کنم

تفلدمه دیگه

تفلدم مباااارک

پسر به دختر گفت: دوسم داري اشك از چشماي دختر جاري شد.

ميخواست بره كه پسر دستشو گرفت،اشكاشو پاك كرد و گفت:

اگه دوسم ندارياشكال نداره مهم اينه كه من دوست دارم و طاقت ديدن اشكاتو ندارم

دختر سرشو پايين انداخت و گفت: ميدوني چيه؟

من دوست ندارم!من...من بدجوري عاشقت شدم

پسر دستاي دختر رو رها كرد و با قيافه اي غمگين از دختر جدا شد

دختر فرياد زد: مگه دوسم نداري؟چرا داري ميري؟؟

پسر جواب داد:چون دوست دارم ميخوام تنهات بذارم.

دختر گفت:فكر كنم شنيده باشي كه ميگن عاشقي كه تنها باشه توي دنيا نميمونه!!!

تو كه دوست نداري من بميرم هان؟؟؟

پسر گفت آنقدر دوستت دارم كه نميخوام به خاطرمن مرتكب گناه بشي!

پسر به دختر گفت: دوسم داري اشك از چشماي دختر جاري شد.

چون ميگن عشق يه جور گناهه.

دختر گفت اما ععشق پاكه!

پسرفرياد زد:عشق پاك ديگه هيچ جاي دنيا پيدا نميشه و دختر را براي هميشه تنها گذاشت.

یـہ سـرے בخـتـرآ هـَسـتـَن ...

فـَقـَط تيــپ مـِشـكـے مـے زَنـَن ...

عـَطـر خـآص مـے زَنـَن ...

بيشـتـَر وَقـت هـآ بـے هـَבَفــ سـآعـَت هـآ

تــو پيـآבه رو قـَבَم مـے زَنـَن ...

بـے تـَوَجـہ بـہ اَطـرآف و حـَرفـآ و نـگـآه هـآے مـَرבم ...

آروم و شمـُرבه حـَرف مـے زَنـَن ...

تـو جـَمـع آروم ميشيـنـَن و فـَقـَط گـوش ميـבَن ...

ايــن בخـتـرآ اَز اَوَل اينـطورے نـَبـوבَن ...

اينــآ يـہ زَمـآنـے خيـلـے شيـطون بـوבَن ...

عـآشـق پـآشـنـہ بـُلـَنـב و رَقـص بـُوבَن ...

تـو جـَشـنـآ بـهـتـَريـن رَقـآص بـُوבَن ...

شيـطـون و پـُر هـَيـجـآن بـُوבَن ...

ايـن בخـتـرآ يـہ روز يـكـے اومـَב تـو زنـבگيشــون

اَز اعتـمـآבشـون سـو استـفـآבه و كـَرב و رَفـت ...

ايـن בخـتـرآ خيـلـے خـآصـَ ـن ...

בيگـہ هيـچ چيــزے و قـَبـول نـَבآرَن ...

سـَعــے نـَكـُـن بـہ בنيـآشـون وآرב بشـے ...

اينــآ هيـچ كـَسـے و بـہ בنيـآے جـَבيـבشـون رآه نمـيـבَن ...

ايـن בخـتـرآ سـَر سـَخـت تـَريـن آבَم هـآے בنيـآن ...

وقتي يه آدم ميــــــــگه
 
 
 
هيچ کس منو دوســــــــت نداره
 
 
 
منظورش از هيچ کــــس
 
 
 
يک نفــــــــر بيشتر نيست…
 
 
 
همون يه نفري که براي اون همه کســــــــه

خیلی سخته درگیر حسی بشی که میدونی یه بازیه....اما میمونی که ببازی......

خیلی سخته بدونی جایی تو زندگیش نداری....اما مدام خودتو درگیر حواشی و

خوشی های الکی بکنی و تظاهر کنی که همه چیز عالیه.....

خیلی سخته وقتی نمیتونی افکارشو عوض کنی!! نمیتونی بگی..آهای!!!!!!!

من یه دختر پاک و معصوم بودم!!!!!!

آدمای نامرد این زمونه منو گرگ کردن!!!!!!!!!

من همونیم که با اسم عشق رنگ از رخسارم میرفت و لپام گل مینداخت...

همین که وقتی کسی بهم میگفت دوستت دارم گریه ام میگرفت!! عاشق میشدم...

اما حالا....کسی بهم بگه دوستت دارم خندم میگیره..........

اما بازم عاشق شدم.....آره این دل لعنتی مملو از تو شده!!!!!!!!!!!!!!

پرشده از یاد تو....پرشده از حرفای تو....خنده های تو......

بی توجه به نتیجه دوستت دارم اما کاش یه سوسوی امید

تو دلم روشن میکردی واسه رسیدن بهت....

آره مرد من....من یه دخترم با یه دل شیشه ای....خیلی زود عاشق میشم....خیلی زود دل میبندم....

و اینم بدون خیلی زود میشکنم و اگه بشکنم شاید بتونم عاشق بمونم

اما جای زخمم خوب نمیشه و تا آخر عمرم میمونه...

بدون توجه به نتیجه دوستت دارم....اما کاش از نتیجه خبرنداشتم و

واس خودم یه دنیای پر از عشق میساختم....

یه دنیای باتو....یه دنیای رنگارنگ...کاش میتونستم حتی به خودم اجازه بدم ارزوهامو با تو تصور کنم...

اما نمیتونم...وقتی میبینم سهم من از تو فقط یه عشقه...فقط یه دل که پر شده

از تو و یاد تو....نمیتونم این اجازه رو به خودم بدم..............

بـَعضـے وَפֿــتـآ بـآیـَـכ تـَنهـآ بـآشـے  ، تَنهـآـے ِ تَنهـآ ….

هـے آهَنـگــ گوشـ بــכے ، فِکــ ڪـُـنـے ، هَمــہ چیـو بـریزـے تـُو פֿــوכتـــ …

تـآ مـَرز ِ اِنفجـآر بـرـے …. 

اونـوَפֿــ כر ِ اُتـآقـ ُ بـآز ڪـُـنے ُ بـآ هَمـوטּ لـَبـפֿـَـنـכ مـَسـפֿــَرــہ ـے هَمیشگـے

وـآنِــموכ ڪـُـنـے ڪـہ هَمــہ چے פֿــوبــہ ..!!

دُخـتـره و پـسَره تـنـها تـو خـونه بـودن

پـسَره بـه دُخـتـر گـفـتـ : دوسَم داری ؟؟؟

دَخـتـر گـفـتـ : آره!

پـسَر گـفـتـ : ثـابـتـ کن!

دُخـتـر تـکـ تـکـ لـبـاساشو در آورد!

دُخـتـره بـه پـسَره گـفـتـ : دوسَم داری؟

پـسَر گـفـتـ : آره!

دُخـتـره گـفـتـ : ثـابـتـ کن . . .

پـسَره تـکـ تـکـ لباسای دُخـتـره رو کـرد تـنـشـ . . .

سَلـامتیـ هَمه پسرای با مَـعـرفتـ

دختر بــآســ موبایلش برچسب یا آویز داشـــته بآشه

دختر بآســ وقتی میره جلوی کمد لبــآسش بگه : وااا من چی بپـــوشم ؟

دختر بآســـ عاشــق مهمونــی و پارتیـــ باشه

دختـــر بـــآســـ هنرمنــد باشـــه

دختــــر بــآســ یه عالـــــمه دوست داشته باشه 
 
 دخـــتر بآســ  موهاش تا کمرش باشه

 دخـــتر بـــآســـ شکــمو باشه

 دخـــتر بـــآســـ مخ زنــــی بلـــد بـــآشه 

دخـــتر بــآســـ عاشـــق شکلات بــآشه

دخــتر بــآســ حجــآبش خوب بــاشه

از ×  انقلاب × تـ ـ ـرافیکش مآنــ ـב
 
و از × آزادے × میـــــدانش
 
و از × استقلال × هتـــــل
 
و از× جمهــورے × خیابــانــش . . .!!
 
سال هاے سال × همه × چیز تغییـــر کـــــرב
 
جز × ســـاندیــــس ×هایی که رویش می نویسند " از اینجا باز کنید "
 
و× مــــــردم × از آنجا باز نمیکنند . . . !!

از من نرنج...

نه مغرورم نه بي احساس...

فقط دلخسته ام از اعتمادي بي جا...

من خودمم...

خشنم اما بيرحم نيستم!

تك پرم ،اما مغرور نيستم...

خودخواهم،اما پرتوقع نيستم...

 ركم،اما دروغگو نيستم...

ساكتم ،اما لال نيستم...

اگر برايت سنگينم با يك خداحافظي شادم كن!

اين روزها شيشه شده ام... زود مي شكنم،اما ناجور مي برم...

من آدم سخت گيري نيستم... اما... آدم سخت گير مي آورم!!!

به سلامتی اونا که نامـــــردیای زمـــــونه نامـــــردشون نکرد

بیست طبقه لاف بزرگی است برای مردن ؛

کافی است ازایوان یک خاطره پایین بپری …

به سلامتی خاطرات !

به سلامتی کسی که اگه همه باشن و اون نباشه انگاری هیچکس نیست …

به سلامتی اونایی که خیانت رفیقو دیدن اما آخرین برگ رفاقتو نچیدن

به سلامتی اون پیرمردی که وقتی‌ ازش پرسیدن

عشق چیست گــــفت همونی که منو پیر کرد !

به سلامتی کسی که وقتی دل بست ، تا آخرش درو روی همه بست !

به سلامتی مادر که اگه یه تک سرفه بزنیم میشن پرستارٍ بخشِ مراقبتهای ویژه !

به سلامتی تنهایی که هیچ وقت ما رو تنها نمیزاره

به سلامتی اونی که میتونه عشقشو بخندونه وقتی نمی خواد حتی لبخند بزنه

, Love me or hate me
 
both are in my favours If you love me,
 
I'll always be in your heart If you hate me,
 
I'll always be in your mind


دوسم داری یا ازم متنفری,هر دوی اینا به نفع منه

اگه عاشقمی,همیشه تو قلبتم

اگه ازم متنفری,همیشه تو ذهنتم

ﺣــﻮﺁﺳـــــﺖ ﺑاﺷבﺑاﻧــــﻮ...!!

ﺍﮔـــــﺮﺑــﮧ ﻣــــﺮבے

ﺑــﯿــﺶ ﺍَﺯﺣـב ﺑـــﻬﺎ ﺑﺪﻫـــے

ﺩﯾــﮕـــــﺮ ﺑﺮﺁے בاﺷﺘﻨــﺖ ﺗﻠـــﺎﺵ ﻧﻤـے ﮐﻨـــב!!

ﻧﮕــــﺎﻫـــﺶ ﺳـــــﺮב ﻣـےﺷﻮב

وﮐﻠـــﺎﻣﺶ ﺑـــے ﺭﻭﺡ

בﺳﺘـــﺂﻧﺶ ﯾﺦ ﺯבﻩ

وﺣــﺮﻑ ﻫــﺂﯾَــﺶ ﺑــﻮے

בﻝﻣﺮבﮔـے ﻣـے ﮔﯿــﺮב

ﻭ ﺁﻏــﻮﺷﺶ ﺑﻮے ﻫﻮﺱ...

بـانــــــو...!!

بغـض هـا را بایــב قــورت בاב

عاشقانـه هـا را از پنجـره تـُـف کـرב

و בرهـــا را به روﮯ همــه بســت...

تنهایــــے آـבمو عوض میڪـــُــنـہ  ...

قلبتــــو سخت میڪــُـــنـہ ...

احساساتـــــتو از בرون خــُــشڪـ میڪــُـنـہ ...

چشماتـــو بـہ روے احساســـات اطرافیـــانت میبنـבـہ ...

چـہ بزرگت میڪنـہ اون سیلـــے ڪـــــہ خوבت تو گوشــــت میزنـــے ..

بزرگـــــ میشـــــے ...

اجازہ نمیـــــــבے هیچڪـــــَــس حتــــے چــــپ بـہ تو و בلــــت نگاـہ ڪنه...

تنهــــایے شــــایـב از בرون خــُـــورבت ڪــُــنـہ ...

ولـــے از بیــــرون اُبهتـــے بهت میـבـہ ...

ڪـــــہ از نگاـہ هاے چـــــنـבش آور اطرافیانت בر امـــان میمونے ..

تنهــــایے جــُـرم نیــست ...

خـבا هــــــم تنهاست

..
مــیــگـــــَــــن؛وروجـَـڪـَـ ـَـم


مــیگن;از چـِــشام شــِــیـْـطـَــنـَـتْ مــیـبــاره


مـیگن ;خـِــیـــلــــــــے حـــاضــِــر جـَــوابــــَــم


میگن ;هـــَــمـــیــشـِــہ شـــاـכم


میگن ;صـِـــכا خـَـنـْــכِه هـــام هـَــمــیــشـِــگــیــِـه


میگن ;زلــــــــــــزلــــــــــه ام
 

ولى لامـَـصـَـبا هـَ‌مـَشـــــــــــــــون ظـــاهـِـــر بــینــَـنْ
 

هــیشــــڪـــــــے نــِــمــیـــگـــِـہ چــِــرا
 
چــِـشـــامــ ایـنـْـقــَـــכ غــَـــــــــــــــــــــــم כارِهـــ


چـِــرا شـــَـــبــا تــــو تــَــنــْـهــــایــــــــے اشـــــْـــــڪ مـــیـــــریــــــزم


چــِــرا ایــنــْـقــَــכ כِلــَــم پـُـرِه


چرا ایــنــْـقـــَــכ روحــــَـــم خــــــــَـــــســــــــتـــــ ـَـــــس

یِڪے هَســټــــــ ...

تۅ قَلـــــبَم

ڪہ هَـــــرشَبـــــــ ۅاســـــ‌ہ اۅݧ مینِـــــۅیسَمۅ اۅڹ

گـــــاۅه

خـــ♥ـــدا را دوست دارم

، به خاطر اينکه با هرUsername وPassword که باشم، من را Connect ميکند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه تا خودم نخواهم مرا D.C نميکند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه با يک Delete هر چي را بخواهم پاک ميکند

خـــ♥ـــدا را دوست دارم

، به خاطر اينکه اينهمه Friend براي من Add ميکند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه دلش را ميشکنم، اما او باز من را ميبخشد و Shutdown ام نميکند

بعضــیا


یـہ cap رو سراشون


یـہ iphon تو בستاشوטּ


یـہ ray ban رو چشاشوטּ


شـבטּ شاخ فقط همینـہ ماجراشوטּ


همــونا فقط زیر ماشین نرفتن!


اونوق בم از نجابت میزنن


اینـــجاس ڪـہ بایـבبـہ اونــا گفــــــــــــت

خـــــــــر

تا هنـــــــگ ڪرב...


اـבعایـہ فرهنــــــــگ ڪرב...


آלم تو فآضِلآب بآشه


ولے تو فآزِ لآو نبآشه

از کسی که دوستش داری

ساده دست نکش

شاید دیگه هیچ کس رو

مثل اون دوست نداشته باشی

و از کسی هم که دوستت داره

بی تفاوت عبور نکن

چون شاید هیچ وقت ، هیچ کس تو رو

مثل اون دوست نداشته باشه

    ی دختر و پسری عاشق هم میشن و

تصمیم میگیرن باهم
ازدواج

کننو پدر دختر بشدت مخالفت

میکنه.

دختر

ک نمیتونه رضایت پدر

رو بگیره

تصمیم میگیره با
پسره

فرار کنه

پدر دختر

وقتی توجه میشه با ازدواج

اونها موافقت میکنه

یک

هفته قبل ا عروسی دختر تو چاله

ای میوفته و

تموم

لباساش

گلی میشه دختر ب خونه برمیگرده

و لباساشو میشوره

ولی

باز

لکه ای رو لباسش میمونه شب

فرشته ای ب خوابه

دختره

میاد

و ازش میخواد ک حتما قبل ا عروسی اون لکه هارو برطرف

کنه ولی دختره خواب رو ندید میگیره!

شب بعد همون

فرشته

ب خواب مامانش میره و همین درخواستو

از اون میکنه. مامان دختره لباسارو دوباره میشوره

ولی اون هم

نمیتونه لکه رو برطرف کنه

فرداشب زنگ خونه ب صدا درمیاد و اونها

متوجه میشن ک همون فرشته اس ک

میاد جلو و ی

بسته ای رو
ب

دختره میده و دختر درحالی ک ترسیده

بود ب فرشته نیگا میکنه

فرشته میگه

:پودر لباسشویی پرسیل با

قدرت

تمیز کنندگی فراوان

لکه هارو ا بین میبره و هیچ ردی از

لکه ها باقی نمیمونه

شستشو یعنی پرسیل...

بخدا اگه فحش بدین ا این داستانای قشنگ براتون نمیذارم!!!
   

سَلـآمَتی مَن بهـ!

مَنی که با سن کَمَم...

کثافت کاری ـهای دنیا رو دیدَم !

منی که تو اوجِ ناراحَتی ،

لبــخند زدم و گفتَم خوبَم !

آره مَن ، مَنی که از دوستام زیاد ضربه خوردَم !

مَنی که هر خَری که از جآش بلند شد ،

اومد و تو زندگیـم دخالَت کرد!

مَنی که تو دنیآی مجازی و واقعـی کلی دوست دارَم ،

اما ،کسی نخواست پشتَم وایسته !

منی که خیلیآ رو آروم کردم ،

اما هیچوقت ناراحتیمو بروز ندادَم !

و اگر بروز دادَم ، کسی آرومَم نکرد !

بازَم مث همیشهـ...

خودَمَم و خودَم !

و این...

نقطهـ پایان ـه مَنه !

پسر بودن یعنی فقط تا اخر دبستان بابا مامان پشت

سرتن بعدش جامعه بزرگت میکنه !

پسر بودن یعنی فقط یه سال وقت داری که کنکور قبول نشی !

پسر بودن یعنی بعد 18 دیگه یا سربازی یا سربار !

پسر بودن یعنی استرس سربازی و حسرت درس خوندنه بدون استرس !

پسر بودن یعنی بعد بابا مرده خونه بودن سنم نمیشناسه یعنی چی !

یعنی بابا نباشه نون باید بدی حالا 5 ساله باشی یا 50 ساله !

پسر بودن یعنی حفظ خواهر و مادر و همسرت از هر چی هیزیه !

پسر بودن یعنی آزادی که از ( آ ) اولش تا ( ی ) آخرش همش مسئولیته و حصار !

پسر بودن یعنی جنگ که شد گوشت تنت سپر ناموسته !

پسر بودن یعنی یه سگ دو زدن واسه یه لقمه نون که جلو زن و بچه کم نیاری !

پسر بودن یعنی واسه عید لباس نخری که دخترت

واسه خریده لباس هر چی دوست داره بخره !

پسر بودن یعنی بی پول عاشق نشی !

پسر بودن یعنی حرفایی که میمونه تو دل !

پسر بودن یعنی "مرد که گریه نمیکنه" !

پسر بودن یعنی همیشه بدهکار بودن به همه !

پسر بودن یعنی ..................

مسئولیت مسئولیت مسئولیت